اگر خداوند تو را بر لبه ی پرتگاه قرار داد به او اطمینان کن
چون یا تو را از عقب خواهد گرفت یا به تو پرواز کردن خواهد آموخت
گاهی آنقدر واقعیت داری
که پیشانیم بر یک تکه ابر سجده می برد
به یک درخت خیره می شوم
از سنگها توقع دارم مهربانی را
باران بر کتفم می بارد
دستانم هوا را در آغوش می گیرد
شادی پایین تر از این مرتبه است که بگویم چقدر
گاهی آنقدر واقعیت داری-که من
صدای فرو ریختن شانه های سنگی شیطان را می شنوم
وتعجب نمی کنم اگر ماه را ببینم
که با بچه های کوهستان
گل گاو زبان می چیند...
سلمان هراتی